ریچل کاسک در کتاب «یک عمر کار درباره مادر شدن» مینویسد: «زایمان زنان را صرفاً از مردان جدا نمیکند، زایمان زنان را از خودشان هم جدا میکند. به طوری که درک زن از چند و چون هستی عمیقاً دگرگون میشود. شخص دیگری درون مادر وجود داشته است و بعد از تولد هم در قلمرو ذهن او به حیاتش ادامه میدهد. مادر زمانی که با فرزند است خودش نیست؛ زمانی که بدون اوست هم خودش نیست و بدین ترتیب ترک فرزندان به اندازه ماندن در کنارشان بغرنج و دشوار میشود. با کشف این موضوع حس میکنید زندگیتان به شکلی بیبازگشت و جبرانناپذیر در باتلاق تنش و کشمکش فرو رفته یا توی یک تله افسانهای گیر کرده که تا ابد بیهوده در آن دست و پا خواهید زد.»
اینستاگرام پر است از تصاویر مادر و کودکانی شاد که در خانهای مرتب و پر نور، فرو رفته در لباسی سفید و آراسته رو به دوربین لبخند میزنند. مادرهایی که نور اریب روز روی موهای بلند و پرپشت درخشانشان میافتد و در آرامش به نوزادشان شیر میدهند و در پس زمینهی تصویر میشود صدای چه چه پرندگان و شر شر جویبار را شنید. جایی خبری از تصویر خانههای زیر و رو شده، پوشکهای بدبوی مچاله، موهای چربِ بالای سر گوجه کرده و زیر چشمهای سیاه از بیخوابیهای ادامهدار و صدای گریههای بلند و کشدار نوزاد نیست. مادرها رو به دوربین لبخند میزنند و کلافگی یا افسردگیشان را زیر فیلترهای براق میپوشانند. مادرها قابها را کراپ میکنند و آشفتگی و کثیفی و لباسهای چرکِ تلنبار در سبد و کوه پارچهایِ تازه شسته شده را از کادر بیرون میاندازند. مادرها عرقِ تن گُر گرفتهشان را پاک میکنند، سینهی زخمی و شکم ترکخوردهشان را هُل میدهند زیر تیشرتی گشاد، گونهی فرزندشان را میبوسند و میگویند: «همه چیز عالی ست. بهتر از این نمیشود.»
با هاجر رزمپا از ترسهای مادر بودن حرف زدیم. از حقیقتهایی که همه باید میدانستیم، اما هیچکس ما را برایش آماده نکرده بود.
میزبان: آنالی اکبری
مهمان اپیزود اول: هاجر رزمپا
میکسومسترینگ: مسعود طیبی
تهیهشده در گوشهی پادکست